طلاق توافقی یعنی زن و شوهر هر دو به این نتیجه برسند که دیگر نمی توانند با هم زندگی کنند و از مهریه و نفقه تا اولاد به توافق برسند تا از هم جدا شوند.
به گزارش اقتصادپرسو به نقل از وبسایت نی نی سایت؛ سوال مهمی که مطرح میشود این است که آیا واقعاً تعداد طلاقهای توافقی اینقدر زیاد شده است که افراد به بلوغی رسیدهاند که میتوانند با آرامش از هم جدا شوند و خیر خانواده را در این امر ببینند؟ یا شاید ما تحت تأثیر یک فرهنگ جدید قرار گرفته ایم؟
طلاق توافقی در چارچوب قانون
مهمترین نکته این است که هر دو طرف باید تمایل به جدایی و اعلام این رضایت داشته باشند. یعنی یکی نمی تواند بخواهد و دیگری نمی خواهد و بعد اسمش را طلاق توافقی بگذارد. شرط اصلی برای اینکه بتوانید برای طلاق توافقی اقدام کنید این است که در تمام مسائل مالی و غیر مالی به تفاهم کامل رسیده باشید.
ابتدا باید در سامانه ای که برای این منظور وجود دارد ثبت نام کنید و سپس دادگاه شما را به جلسات مشاوره می فرستد. این مشاوره ها طبق قانون حمایت از خانواده اجباری است و هدف آنها این است که ببینند آیا هنوز راهی برای سازش وجود دارد یا حداقل با چشمانی بازتر تصمیم گیری می شود.
پس می بینید که حتی طلاق توافقی نیز مراحل خاص خود را دارد و هدف قانون جلوگیری از تصمیمات عجولانه و آسیب رساندن به خانواده تا حد امکان است، البته ماهیت این نوع طلاق بر اساس سرعت بیشتر و درگیری کمتر است.
جنبههای مثبت و منفی طلاق توافقی از دیدگاه قانون
همه چیز در دنیا دو طرف دارد و طلاق توافقی هم از این قاعده مستثنی نیست، حتی اگر اسمش «دوستانه» باشد.
مزایای طلاق توافقی
وقتی دو نفر با هم کنار میآیند، مجبور نیستند ماهها یا حتی سالها را در دادگاهها و دعوا و دعوا بگذرانند.
وقتی خودتان روی همه چیز توافق کنید، احتمال اینکه بعداً به آن توافق پایبند بمانید، بیشتر است تا اینکه قاضی برای شما تصمیمی بگیرد و یکی از شما آن را دوست نداشته باشد. به این ترتیب اعضای خانواده می توانند با تنش کمتری از هم جدا شوند.
معایب طلاق توافقی
یکی از بزرگترین چالشها این است که یکی از طرفین، مثلاً یک خانم یا آقا، ممکن است تحت فشار عاطفی یا برای خروج سریعتر از وضعیت، تصمیمی عجولانه بگیرد و بدون اینکه بداند دقیقاً چه میکند، از برخی حقوق قانونی خود چشم پوشی کند.
نگرانی دیگر این است که اگر یکی از طرفین اطلاعات حقوقی کافی نداشته باشد، ممکن است طرف دیگر که مطلعتر است از این ناآگاهی سوء استفاده کرده و به ضرر طرف مقابل قرارداد ببندد.
عوامل مؤثر بر افزایش طلاق توافقی
چرا طلاق های توافقی زیاد است؟ آیا این افزایش صرفاً به خاطر خود مردم است یا عوامل دیگری نیز دخیل هستند؟ بیایید نگاهی عمیق تر به این موضوع بیندازیم و ببینیم چه چیزی باعث شده تا این روزها طلاق های توافقی رواج پیدا کند.
تحولات فرهنگی و اجتماعی و اثر آن بر نهاد خانواده
یکی از مهم ترین دلایلی که این روزها بیشتر شاهد طلاق های توافقی هستیم، تغییراتی است که در فرهنگ و نگاه جامعه ما به طلاق و خانواده رخ داده است. قبلاً طلاق به ویژه برای زنان بد تلقی می شد و مردم سعی می کردند به هر قیمتی جان خود را حفظ کنند.
اما امروزه دیدگاه ها بسیار تغییر کرده است. دیگر زشتی و زشتی گذشته را ندارد و مردم راحتتر در مورد آن صحبت می کنند و به آن به عنوان راه حل فکر می کنند.
استقلال فردی، چه برای زنان و چه برای مردان، بسیار افزایش یافته است. دیگر مانند گذشته نیست که زنان کاملاً به مردان وابسته بودند یا مردان تنها تصمیم گیرندگان خانواده بودند. هرکسی نظرات و برنامه های خود را دارد و انتظارات از زندگی مشترک نیز بسیار تغییر کرده است.
رسانه ها و شبکه های اجتماعی نیز بی تاثیر نیستند. ما دائماً الگوهای جدیدی از زندگی و روابط را می بینیم و می شنویم. گاهی اوقات داستان های مختلفی از جدایی ها و شروع های جدید وجود دارد که طلاق طبیعی به نظر می رسد.
قصدم تند بودن نیست، اما وقتی بیش از حد در معرض آن قرار می گیرید، ناخودآگاه می تواند بر تصمیمات شما تأثیر بگذارد.
نقش عوامل اقتصادی در انتخاب طلاق توافقی
این روزها مشکلات مالی بر زندگی بسیاری از خانواده ها سایه افکنده است و گاهی این فشارها اختلافات را عمیق و عمیق می کند. وقتی درآمد و هزینه با هم مطابقت ندارند، وقتی نگرانی در مورد آینده مالی وجود دارد، افراد بی حوصله تر می شوند، آستانه تحمل آنها کاهش می یابد و ممکن است بر سر مسائل کوچک بحث و جدل کنند. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند عده ای به این نتیجه می رسند که دیگر نمی توانند این فشار را تحمل کنند و شاید جدایی راه بهتری برای رهایی از این تنش ها باشد.
ارزیابی طلاق توافقی؛ نیاز واقعی یا انتخاب سطحی؟
آیا واقعاً طلاق توافقی یک ضرورت و یک راه حل منطقی برای مشکلات پیچیده خانوادگی است یا گاهی اوقات آن را یک انتخاب عجولانه و شاید حتی سطحی می دانند؟ این سوال بسیار مهم است، زیرا پاسخ می تواند به بسیاری از افراد کمک کند قبل از هر تصمیمی به دقت فکر کنند.
موقعیتهایی که طلاق توافقی میتواند یک راهکار منطقی باشه
باید بپذیریم که گاهی ادامه زندگی مشترک به سادگی امکان پذیر نیست و به نفع هیچ یک از اعضای خانواده نیست. مثلاً فرض کنید زن و شوهری تمام تلاش خود را کرده اند، به مشاوره رفته اند، با هم صحبت کرده اند، اما هنوز به جایی نرسیده اند و فقط به یکدیگر آسیب می زنند.
یا مثلاً خانواده ای وجود دارد که در آن خشونت وجود دارد یا اعتیاد مخربی وجود دارد که برای درمان آن تلاشی نمی شود. در این مواقع ماندن در رابطه نه تنها کمکی به حل مشکل نمی کند، بلکه می تواند آسیب های جدی و جبران ناپذیری به طرف مقابل و فرزندان وارد کند.
نتیجهگیری
طلاق توافقی به خودی خود نه خوب است و نه بد. مانند بسیاری از امکانات دیگری که قانون به ما داده است، طلاق توافقی ابزاری است که نحوه استفاده ما از آن مهم است. نمی توان گفت هرکسی که طلاق توافقی می گیرد کار درستی کرده یا برعکس کار اشتباهی انجام داده است. همه چیز به شرایط آن خانواده خاص بستگی دارد.